Web Analytics Made Easy - Statcounter

مأمون تنها گرایش‌های شیعی داشت، نه اینکه لزوما شیعه باشد. شیعه بودن با داشتن گرایش‌های شیعی تفاوت دارد و به همین علت او مرتکب قتل امام رضا (ع) شد.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شناخت شخصیت دشمن اصلی و بزرگ امام رضا (ع) موجب می‌شود بسیاری از اسرار و رمز‌های ماجرای تبعید آن حضرت که در نهایت به شهادت ایشان منجر شد، بر ملا شود و انگیزه‌های مأمون عباسی از این کار مشخص شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آن طور که در منابع تاریخی آمده است، مأمون فردی باهوش، زیرک و اهل علم بود که بر حدیث و فقه هم تسلط خوبی داشت. او که امام رضا علیه السلام را به عنوان عالم و دانشمند بزرگ عالم اسلام و حتی سرآمد همه مردم می‌دانست، علاقه بسیاری به هوش و ذکاوت آن حضرت پیدا کرده بود. اما این علاقه که اساس شیعی و اعتقاد به اصل و حقانیت امامت را با خود نداشت، انگیزه‌های ظلم او نسبت به آن وجود مبارک و بزرگوار را فراهم کرد.

برای شناخت بیشتر شخصیت مأمون و بررسی انگیزه‌ها و فعالیت‌های او، گفت‌وگویی با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام انجام داده‌ایم. آن طور که این نویسنده تاریخی شرح می‌دهد، او، چون مانند پدرش هارون الرشید به قدرت علاقه داشت، عده‌ای گمان می‌کنند که کنفرانس بین‌الادیان را به این مقصود بر پا کرد که از امام رضا علیه السلام مچ‌گیری کند. در حالی که به نظر من این نوع رویکرد صحیح نیست، چراکه مأمون به علم و دانش گسترده امام رضا علیه السلام اعتقاد داشت و وقتی آن حضرت در مناظرات به خوبی می‌درخشیدند و موفق بودند، مأمون به این رویداد پز می‌داد و افتخار می‌کرد. او کنفرانس‌ها و مناظرات میان ادیان را برگزار می‌کرد تا به علمای دیگر ادیان و سرزمین‌ها نشان بدهد که عالم اسلام چنین دانشمند فرهیخته و بزرگی دارد، نه اینکه بخواهد از آن حضرت سوءاستفاده کرده و یا ایشان را در تنگنا قرار بدهد با این تصور که شاید نتوانند به سؤالات و مناظرات پاسخ شایسته و کامل بدهند.
علاقه مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام
مأمون را به عنوان قاتل امام رضا علیه السلام می‌شناسیم. در عین حال در روایت‌ها و مطالبی در تاریخ عنوان شده که مأمون نسبت به آن حضرت علاقه زیادی داشت. آیا چنین مطلبی صحت دارد؟
نقل‌های تاریخی درباره علاقه مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام تا اندازه‌ای صحیح است. به طوری که خود مأمون بار‌ها به این موضوع اقرار کرده بود. در رفتار‌ها و برخی از واکنش‌های او هم مشاهده می‌شود که علاقه‌مند به آن وجود مبارک بوده است.
چطور؟
به عنوان مثال وقتی مأمون از امام رضا علیه السلام درخواست می‌کرد تا ایشان در مناظره با سران و دانشمندان ادیان گوناگون حاضر شوند و علم و دانش بسیار آن حضرت را مشاهده می‌کرد، بسیار مشعوف شده و بار‌ها بر این نکته تاکید می‌کرد که دوستدار امام رضا علیه السلام است.
تمایز داشتن گرایش‌های شیعی با شیعه بودن
با وجود این علاقه، چطور خود او قاتل امام رضا علیه السلام شد؟ آیا علاقه به امام با ارتکاب قتل آن حضرت همخوانی دارد؟
درست است که مأمون به امام رضا علیه السلام علاقه داشت، ولی علاقه بسیار بیشتری نسبت به قدرت و حکومت داشت. در این باره از مأمون سؤال کردند که: چه عاملی موجب شد تا تو گرایش‌های شیعی داشته باشی؟ او جواب داد که: پدرم عامل این نوع گرایش‌ها بود. سؤال کردند: پدرت هارون الرشید که دشمن اهل بیت علیهم السلام بود؟

مأمون جواب داد: روزی پدرم درباره عظمت شأن و منزلت اهل بیت علیهم السلام برای من می‌گفت و من از او سؤال کردم که: با وجود این خاندان بزرگ و گرامی چرا ما قدرت را در دست داریم؟ پدرم پاسخ داد:‌ای فرزند من! قدرت همان چیزی است که اگر تو که فرزند من و پاره از وجودم هستی در سر راه من بایستی تا به قدرت نرسم، تو را از بین خواهم برد و چشمانت را از حدقه در خواهم آورد؛ و همیشه می‌گفت: الملک عقیم.

بر اساس همین نوع اعتقاد و عشق به قدرت‌طلبی، ثروت‌اندوزی و جاه‌طلبی بود که نه‌تن‌ها هارون الرشید عامل شهادت امام موسی کاظم علیه السلام شد، بلکه حتی مأمون که اظهار ارادت نسبت به امام رضا علیه السلام داشت، خودش قاتل آن حضرت شد و آن امام بزرگوار و والامقام را مظلومانه را به شهادت رساند.
آثار محبت بدون معرفت مأمون
آیا می‌توان نتیجه گرفت اگر حتی قبول کنیم که مأمون نسبت به امام رضا علیه السلام محبتی داشته، اما نسبت به مقام آن حضرت معرفت نداشته است؟
همین طور است. همه خلیفه‌های بنی عباس و سایر خلفا حتی بنی‌امیه می‌دانستند که ائمه اطهار علیهم السلام دارای منزلت والایی هستند و باید حکومت اسلامی توسط آن بزرگواران بر پا شود. اما از یک طرف عشق بسیار نسبت به قدرت و دنیا داشتند و از طرف دیگر اعتقاد و معرفت نسبت به جایگاه امامت نداشتند.

چون اگر آن‌ها و از جمله مأمون نسبت به مقام امامت ایمان و معرفت داشتند و آن بزرگواران را به عنوان امام و پیشرو حقیقی مردم و از جمله خودشان قبول داشته و باور داشتند که سعادت حقیقی آن‌ها در گرو برپایی عدل الهی توسط امام است، دیگر نه‌تن‌ها جرأت آزار و ظلم نسبت به ائمه اطهار علیهم السلام را نداشتند، بلکه با کمال احترام و خشوع با ایشان رفتار کرده و چشمداشتی نسبت به قدرت و منصب حکومت نداشتند.
بررسی نقل شیخ مفید درباره مذهب مأمون
در مطلبی به نقل از شیخ مفید آمده است که مأمون شیعه بود. آیا چنین مطلبی صحت دارد؟
شیخ مفید که یکی از عالمان دینی است معتقد بود که مأمون شیعه بود و بر همین اساس حاضر نیست قبول کند که او قاتل و عامل شهادت امام رضا علیه السلام بوده است. استدلال شیخ مفید این است که شیعه هرگز مرتکب قتل امام خود نمی‌شود. نظر بنده این است که شیخ مفید در این مورد دچار اشتباه شده است، چون مأمون تنها گرایش‌های شیعی داشت، نه اینکه لزوما شیعه باشد. شیعه بودن با داشتن گرایش‌های شیعی تفاوت دارد و باید میان آن‌ها تمایز قائل شد. بر همین اساس معتقدم که گرایش شیعی داشتن شاید به مفهوم علم و وقوف به حقانیت اهل بیت علیهم السلام باشد، اما باز هم با شیعه بودن تفاوت دارد.

حتی درباره منصور دوانیقی که قاتل امام صادق علیه السلام بود، عنوان شده که او در زمان بنی امیه در یک مجلس خصوصی از امام صادق علیه السلام این مطلب را شنید که با سقوط بنی امیه، خلافت در میان ما به کسی که قبای زردرنگ بر تن دارد خواهد رسید.

در آن محفل خصوصی تنها منصور قبای زرد بر تن داشت و خود او تعریف کرده که از زمانی که آن مطلب را درباره خلافت و حکومت از امام صادق علیه السلام شنیدم خودم را برای حکومت آماده کردم و برای این کار برنامه‌ریزی‌هایی انجام دادم، چون باور داشتم که او صادق آل محمد علیهم السلام است و هر مطلبی که عنوان می‌کند کاملاً صحت داشته و حتماً به وقوع خواهد پیوست. به این ترتیب منصور دوانیقی هم چنین باور‌ها و اعتقاداتی داشته، اما درنهایت او قاتل و عامل شهادت امام صادق علیه السلام شد؛ بنابراین این افراد نسبت به حقانیت اهل بیت علیهم السلام علم داشته و باور داشتند که آن‌ها بزرگان و سرآمد خلق هستند، اما مقام امامت را آن طور که شیعه می‌شناسد و باور دارد، باور ندارند. از سوی دیگر به دلیل علاقه‌ای که به قدرت و ظواهر دنیایی دارند حاضر نیستند به امامان معصوم علیهم السلام ایمان بیاورند.
برگزاری کنفرانس بین‌الادیان
یکی از اقدام‌های مهم مأمون، برگزاری کنفرانس بین‌الادیان بود که امام رضا علیه السلام به عنوان چهره عالم و دانشمند عالم اسلام در آن حضور داشتند. اتفاقاً همین برنامه‌ها عامل مهمی در ترویج و تبلیغ اسلام بود. هدف مأمون از این کار چه بود و با چه انگیزه‌ای از امام رضا علیه السلام برای این برنامه دعوت می‌کرد؟
مأمون شخص عالم و باهوشی بود و سعی می‌کرد از هر موقعیتی برای گسترش دانش خودش استفاده کند. همین علاقه‌های او به علم دانش زمینه برگزاری مناظره‌ها و کنفرانس بین الادیان شده بود.

شاید به جرأت بتوانیم بگوییم در میان همه خلفا که البته همگی آن‌ها غاصب هستند و البته به استثنای حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام که ایشان را امام و نه خلیفه تلقی کنیم، مأمون از همه خلفا زیرک‌تر، باهوش‌تر و عالم‌تر بود. او حتی بر حدیث و فقه هم تسلط خوبی داشت و تجربه‌های زیادی داشت که او را از سایر خلفا همانند خودش مستثنا می‌کرد.

او، چون مانند پدرش هارون الرشید به قدرت علاقه داشت، عده‌ای گمان می‌کنند که کنفرانس بین الادیان را به این مقصود بر پا کرد که از امام رضا علیه السلام مچ‌گیری کند. در حالی که به نظر من این نوع رویکرد صحیح نیست، چراکه مأمون به علم و دانش گسترده امام رضا علیه السلام اعتقاد داشت و هر بار که آن حضرت در مناظرات به خوبی می‌درخشیدند و موفق بودند، مأمون به این رویداد پز می‌داد و افتخار می‌کرد.

او کنفرانس‌ها و مناظرات میان ادیان را برگزار می‌کرد تا به علمای دیگر ادیان و سرزمین‌ها نشان بدهد که عالم اسلام چنین دانشمند فرهیخته و بزرگی دارد، نه اینکه بخواهد از آن حضرت سوءاستفاده کرده و یا ایشان را در تنگنا قرار بدهد با این تصور که شاید نتوانند به سؤالات و مناظرات پاسخ شایسته و کامل بدهند.
با این توضیحات، مأمون علم داشت که امام رضا علیه السلام، عالم آل محمد علیهم السلام است.
درست است. مأمون به این موضوع علم و یقین داشت و به همین علت از آن حضرت در مناظرات استفاده می‌کرد. البته او در عین حال گرایش و علاقه بسیاری به قدرت و حکومت داشت و همین علاقه همچنان که همه افراد را به سوی نابودی سوق می‌دهد، با مأمون هم همین کار را کرد و دستش را به خون مبارک و مطهر امام رضا علیه السلام آلوده کرد.

مأمون حتی قبل از ارتکاب چنین جنایت بزرگی، برادر خودش یعنی امین را که قصد تصاحب حکومت را داشت، به قتل رساند. حتی سر برادرش را در برابر خودش گذاشته بود و به مردم اعلام می‌کرد که بیایید و برای امین لعنت و نفرین بفرستید. این اندازه علاقه به قدرت در نهایت منجر به آن جنایت عظیم شد.
درگیری‌های مأمون و امین
دلیل اصلی درگیری مأمون با برادرش امین چه بود و چه ارتباطی به ماجرای تبعید امام رضا علیه السلام داشت؟
بعد از مرگ هارون الرشید، پسرش امین قدرت را در دست گرفت و خلیفه شد. در این زمان مأمون ولیعهد برادرش، امین، بود. آن‌ها هرچند دو برادر بودند، ولی بر سر قدرت به شدت با یکدیگر نزاع و درگیری داشتند. امین به عنوان خلیفه از منظر اهل تسنن مشروع بود و قدرت را در اختیار داشت و مأمون ولیعهد بود. اما مدتی بعد مأمون که به شدت به قدرت عشق می‌ورزید و به خلافت چشم داشت، امین را به قتل رساند و صاحب قدرت شد.

در این میان هرچند که مأمون از لحاظ نظامی توانسته بود خلیفه را که اتفاقاً برادرش بود از میان بردارد، اما به دلیل جنایتی که مرتکب شده بود حکومتش از منظر اهل تسنن زیر سؤال رفته بود. مأمون متوجه این موضوع بود و به همین دلیل سعی کرد با در کنار داشتن امام رضا علیه السلام، نظر شیعه و علویان را به خود جلب کند.
دلایل تبعید امام رضا علیه السلام به مرو
دعوت مأمون از امام رضا علیه السلام مبنی بر اینکه از مدینه به مرو بیایند هم در همین راستا بود؟
بله. البته ظاهر ماجرا دعوت بود در حالی که حقیقت امر اجبار و تبعید بود، چون امام از این کار ابا داشتند و ناچار شدند فرمان را مأمون را اجرا کنند و در این کار اختیار و اراده‌ای از خود نداشتند که قبول کنند و یا رد کنند. مأمون در حقیقت در پی این بود که برای حکومت خود که با قتل خلیفه به دست آورده بود مشروعیتی به دست آورد.

در عین حال می‌خواست با تهدید‌های اهل تسنن مقابله کند. چون همان طور که اشاره شد اهل تسنن و به خصوص بنی عباس با قتل امین مخالف بودند و این عمل از سوی مأمون که سابقا ولیعهد بود، برای آن‌ها قابل پذیرش نبود. به این صورت مأمون حتی از طرف اقوام و خویشاوندان خودش هم احساس خطر می‌کرد و قصد داشت آن‌ها را نیز به نوعی تهدید کند که اگر شما هم با من درگیر شوید و قصد گرفتن قدرت از من را داشته باشید، خلافت را از تمام بنی عباس خارج می‌کنم و به طور کلی به خاندان علی علیه السلام خواهم سپرد. مأمون این منظور خود را با ولیعهد قرار دادن امام رضا علیه السلام ابراز کرد.

رویداد دیگری که در آن زمان موجب تهدید قدرت مأمون شده بود، آن بود که علویان به طور مداوم در گوشه و کنار حکومت او شورش و قیام می‌کردند. این قیام‌ها پایه‌های حکومت مأمون را سست می‌کرد. اما اگر او موفق می‌شد امام رضا علیه السلام را ولیعهد کند و به دربار خودش بخواند، می‌توانست جلوی شورش علویان را بگیرد. زمانی هم که به این کار موفق شد این قیام‌ها تا اندازه زیادی خاموش و آرام شدند. منبع: خبرگزاری تسنیم

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: رجبی دوانی منابع شیعی نسبت به امام رضا علیه السلام امام رضا علیه السلام امام صادق علیه السلام اهل بیت علیهم السلام گرایش های شیعی هارون الرشید عالم اسلام شیعه بودن شیخ مفید گرایش ها اهل تسنن آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۱۳۴۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم

بیشترین روایاتی که در ارتباط با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده از امام صادق(ع) است که در مناسبت‌های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی‌نظیری را برای شهر قم بیان کرده‌اند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، شهر مقدس قم از شهرهایی است که از صدر اسلام مورد توجه معصومین علیهم السلام بوده و روایات فراوانی از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) گرفت تا امام هادی و امام عسکری علیهما السلام راجع به شهر مقدس قم و ویژگی‌های آن بیان شده که این شهر را به مقصدی برای مهاجرت اصحاب و یاران اهل بیت تبدیل کرده و اهل آن را مورد تحسین و تمجید قرار داده اند.

بیشترین روایاتی که در رابطه با شهر مقدس قم و قمی ها بیان شده است از امام صادق علیه السلام است که در مناسبت های مختلفی از این شهر و اهل آن به نیکی یاد کرده و تعابیر بی نظیری را برای شهر قم بیان کرده اند به صورتی که شهر قم را شهر منتخب خداوند و حرم اهل بیت، پناهگاه فاطمیون و محل امن شیعیان دانسته و ضمن تشویق مؤمنان به مهاجرت به قم اهل قم را مردمی نجیب، عالم، دیندار، پیکارجوی در راه خدا و یاوران امام عصر(عج) معرفی کرده اند.

این نوشته به 19 روایت از امام صادق(ع) و به برخی از ویژگی های این شهر مقدس از نگاه امام صادق علیه السلام می پردازیم.

1. قم حرم اهل البیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام؛ خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است و آن مدینه است، حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه و حرم ما اهل البیت شهر قم است. بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هر کس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید: امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 41)

2. قم مدفن شفیعه شیعیان

امام صادق علیه السلام فرمود: «تُقْبَضُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدی اسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی، وَتَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛ در شهر قم زنی از فرزندان من رحلت می کند که نام او فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است، و تمام شیعیان من (که شایسته شفاعت باشند) با شفاعت این خانم وارد بهشت می شوند». (بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 59)

3. قم و زائران بهشتی

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ زِیارَتَها تَعْدِلُ الْجَنَّةَ؛ بی شک (ثواب) زیارت مرقد حضرت معصومه علیها السلام برابر با بهشت است». (بحارالانوار ج 48، ص 317)

4. قم منتخب خدا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ اخْتارَ مِنْ جَمیعِ الْبِلادِ کوفَةَ وَ قُمْ وَ تِفْلیسَ؛ خداوند ازمیان تمام شهرها، کوفه، قم و تفلیس را برگزیده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 25)

5. قم حجّت خدا بر همه دنیا

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ اللَّهَ احْتَجَّ بِالْکوفَةِ عَلی سائِرِ الْبِلادِ، وَبِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اهْلِها عَلی غَیرِهِمْ مِنْ اهْلِ الْبِلادِ، وَاحْتَجّ بِبَلْدَةِ قُمْ عَلی سایرِ الْبِلادِ وَبِأَهْلِها عَلی جَمیعِ اهْلِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنّ وَالْإنْسِ، وَلَمْ یدَعِ اللَّهُ قُم وَاهْلَه مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَفَّقَهُمْ وَایدَهُمْ.. وَسَیأْتی زَمانٌ تَکون بَلْدَةُ قُمْ وَاهْلُها حُجَّةً عَلَی الْخَلائِقِ وَذلِک فی زَمانِ غیبَةِ قائِمِنا علیه السلام الی ظُهُورِهِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَانَ الْمَلائِکةَ لَتَدْفَعُ الْبَلایا عَنْ قُمْ وَاهْلِهِ، وَما قَصَدَهُ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا قَصَمَهُ قاصِمُ الْجَبَّارینَ؛ خداوند کوفه را بر دیگر شهرها، و مؤمنین آن را بر مؤمنان سایر سرزمینها حجّت قرار داد و شهر قم را بر سایر شهرها و مردم آن را بر همه اهالی شرق و غرب عالم، از جن و انس، حجّت قرارداد. خداوند شهر قم و مردم آن را مستضعف و ناتوان رها نکرده، بلکه به آنان توفیق داده و آنها را تأیید کرده است. روزگاری خواهد آمد که شهر قم و مردمان آن بر دیگر مردمان حجت باشند. آن روزگار در زمان غیبت قائم ماست تا زمان ظهورش. اگر چنین نبود زمین، اهل خود را در کامش فرو می برد. فرشتگان بلایا را از قم و مردم قم دور می کنند. هیچ ستمگری قصد بدی نسبت به آنان نکند، مگر آن که درهم شکننده ستمگران او را در هم شکند». ( بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 22)

6. قم معدن علم و دانش

امام صادق علیه السلام فرمود: «سَتَخْلُو کوفَةُ مِنَ الْمُؤمِنِینَ، وَیأْزِرُ عَنْهَا الْعِلْمُ کما تَأْزِرُ الْحَیةُ فی جُحْرِها، ثُمَّ یظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقالُ لَها قُمْ، وَتَصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَالْفَضْلِ، حَتّی لایبْقی فی الْارْضِ مُسْتَضْعَفٌ فی الدّینِ حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی الْحِجالِ، وَذلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قائِمِنا، فَیجْعَلُ اللَّهُ قُمْ وَاهْلَهُ قائِمینَ مَقامَ الْحُجَّةِ، وَلَوْلا ذلِک لَساخَتِ الْارْضُ بِأَهْلِها، وَلَمْ یبْقَ فی الْارْضِ حُجَّةٌ، فَیفیضُ الْعِلْمُ مِنْهُ الی سایرِ الْبِلادِ فی الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقَ حَتّی لایبْقی احَدٌ عَلَی الْارْضِ لَمْ یبْلُغْ الَیهِ الدّینُ وَالْعِلْمُ، ثُمَّ یظْهَرُ الْقائِمُ علیه السلام؛ بزودی کوفه از مؤمنان تهی خواهد گشت و علم و دانش از آن رخت برخواهد بست، همانند ماری که در لانه اش پنهان شود. آن گاه علم و دانش در شهری به نام قم آشکار خواهد شد. این شهر معدن دانش و فضیلت خواهد شد تا آنجا که بر روی کره زمین کسی نمی ماند که در دین ضعیف و ناتوان باشد، حتّی زنان پرده نشین؛ و این امر نزدیک ظهور قائم ما رخ خواهد داد؛ خداوند قم و مردم آن را جانشینان حضرت حجّت قرار می دهد. اگر چنین نبود بی شک زمین اهل خود را می بلعید و در روی زمین حجتی باقی نمی ماند. علم و دانش از این شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم سرازیر می شود و بدین سان حجّت خدا بر بندگانش تمام می شود، تا آنجا که در کره خاکی کسی نمی ماند که دین و دانش به او نرسیده باشد؛ سپس حضرت مهدی علیه السلام ظهور می کند». (بحارالانوار، ج 60، ص 213، ح 23)

7. قم کانون شیعیان

عبدالله بن سنان روایت مفصّلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده، که در بخشی از آن آمده است «وَ هُوَ مَعْدِنُ شیعَتِنا؛ قم کانون شیعیان ماست».  (بحارالانوار، ج 60، ص 212، ح 20)

8. قم پناه مؤمنان در فتنه ها

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا عَمَّتِ الْبُلْدانَ الْفِتَنُ فَعَلَیکمْ بِقُمْ وَحَوالیها وَنَواحیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْها؛ هنگامی که فتنه ها همه شهرها را فرا بگیرد به قم و اطراف آن پناه ببرید که بلا از قم دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 26)

9. سلام و برکات خدا بر قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «انَّ لَعَلی قُمْ مَلِکاً رَفْرَفَ عَلَیها بِجَناحَیهِ لایریدُها جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا اذابَهُ اللَّهُ کذَوبِ الْمِلْحِ فی الْماءِ، ثُمَّ اشارَ الی عیسَی بْنِ عَبْدِاللَّهِ فَقالَ: سَلامُ اللَّهِ عَلی اهْلِ قُمْ. یسْقَی اللَّهُ بِلادَهُمُ الْغَیثَ، وَینْزِلُ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْبَرَکاتِ، وَیبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ، هُمْ اهْلُ رُکوعٍ وَسُجُودٍ وَقِیامٍ وَقُعُودٍ، هُمُ الْفُقَهاءُ الْعُلَماءُ الْفُهَماءُ، هُمْ اهْلُ الدّرایةِ وَالرّوایةِ وَحُسْنِ الْعِبادَةِ؛ برفراز قم فرشته ای پیوسته بال و پر می زند. هیچ ستمگری تصمیم سوئی در مورد قم نمی گیرد مگر این که خداوند او را (به وسیله آن فرشته) نابود می کند، همانگونه که نمک در آب حل می شود. حضرت سپس از عیسی بن عبدالله قمی یاد کرد و فرمود: سلام و درود خدا بر اهل قم. محلی که خداوند آن را با آب باران سیراب می کند، و برکاتش را بر اهل آن نازل می نماید، و گناهان و خطاهای آنان را تبدیل به حسنه می کند. آنان اهل رکوع و سجود و قیام و قعودند. آنها هستند فقها و علما و خردمندان. آنان اهل روایت و درایت و عبادت نیکو هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 46)

10. خاک قم مقدّس است

امام صادق علیه السلام فرمودند: «تُرْبَةُ قُمْ مُقَدَّسَةٌ وَاهْلُها مِنَّا وَنَحْنُ مِنْهُمْ، لایریدُهُمْ جَبَّارٌ بِسُوءٍ الّا عُجّلَتْ عُقُوبَتُهُ مالَمْ یخُونُوا اخْوانَهُمْ فَاذا فَعَلُوا ذلِک سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیهِمْ جَبابِرَةَ سُوءٍ! اما انَّهُمْ انْصارُ قائِمِنا وَدُعاةُ حِقّنا. ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ الَی السَّماءِ وَقالَ: اللَّهُمَّ اعْصِمْهُمْ مِنْ کلّ فِتْنَةٍ وَنَجّهِمْ مِنْ کلّ هَلَکةٍ؛ خاک قم مقدّس است، ومردم قم از ما، و ما از آنها هستیم. هر ظالم ستمگری نسبت به قم نظر سویی داشته باشد خداوند در مجازاتش تعجیل می کند. این ویژگی ها برای اهل قم تا زمانی است که نسبت به یکدیگر خیانت نکنند. اگر چنین کنند خداوند حاکمان ستمگری را بر آنها مسلّط می کند. آگاه باشید که یاران حضرت مهدی علیه السلام و دعوت کنندگان به حقّ ما، قمی ها هستند. سپس حضرت سر به آسمان بلند کرد و این گونه در حق اهل قم دعا کرد: خدایا! آنها را از هرفتنه ای حفظ کن و از هر هلاکت و نابودی مصون بدار». (بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 49)

11. قم پناهگاه فاطمیون و محل راحتی مؤمنان

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا اصابَتْکمْ بَلِیةٌ وَعَناءٌ فَعَلَیکمْ بِقُمْ. فَانَّهُ مَأْوی الْفاطِمِیینَ، وَمُسْتَراحُ الْمُؤْمِنینَ. وَسَیأتی زَمانٌ ینْفَرُ اوْلِیائُنا وَمُحِبُّونا عَنَّا وَیبْعُدُونَ مِنّا، وَذلِک مَصْلَحَةٌ لَهُمْ لِکیلا یعْرَفُوا بِوِلایتِنا، وَیحْقِنُوا بِذلِک دِمائَهُمْ وَامْوالَهُمْ. وَما ارادَ احَدٌ بِقُمْ وَأَهْلِه سُوءاً الّا اذَلَّهُ اللَّهُ وَابْعَدَهُ مِنْ رَحْمَتِهِ؛ هر زمان بلاها و نگرانی ها شما را فراگرفت به قم پناه ببرید. زیرا قم پناهگاه فاطمیین و محل راحتی مؤمنان است. و زمانی خواهد آمد که اولیاء و دوستان ما از ما دور می شوند و از شهرهای ما کوچ می کنند، و این کار به مصلحت آنان است، برای این که به ولایت ما شناخته نشوند، و جان و مال خود را حفظ کنند و هر کس به قم و اهل قم نظر بدی کند خداوند او را ذلیل کرده و از رحمتش دور می سازد». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 32)

12. قم مأمن شیعیان

جماعتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمودند: «اذا عَمَّتِ الْبَلایا فَالْامْنُ فی کوفَةِ وَنَواحیها مِنَ السَّوادِ وَقُمْ مِنَ الْجَبَلِ وَنِعْمَ الْمَوْضِعُ قُمْ لِلْخائِفِ الطَّائِفِ؛ هنگامی که بلا فراگیر شود امنیت در کوفه و اطراف آن در عراق، و قم در منطقه جبل (ایران) خواهد بود و قم محل خوبی برای افراد خائف و سرگردان است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 28)

13. دفع بلا از قم

امام صادق علیه السلام فرمود: «اذا فَقَدَ الْامْنُ مِنَ الْعِبادِ، وَرَکبَ النَّاسُ عَلَی الْخُیولِ، وَاعْتَزَلُوا النّساءَ وَالطّیبَ، فَالْهَرْبُ الْهَرْبُ عَنْ جَوارِهِمْ، فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِداک: الی اینَ؟ قالَ: الی الْکوفَةِ وَنَواحیها، اوْ الی قُمْ وَحَوالیها فَانَّ الْبَلاءَ مَدْفُوعٌ عَنْهُما؛ هنگامی که امنیت از میان مردم رخت بربست، و مردم سوار بر مرکب های جنگی شده، و از همسران خویش و بوی خوش فاصله گرفتند، از آنها فرار کنید. راوی می گوید عرض کردم: فدایت گردم به کجا فرار کنیم؟ فرمود: به سمت کوفه و حوالی آن، یا قم و نواحی آن، زیرا بلا از این دو شهر دفع شده است». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29)

14. قم مرکز شیعیان و موالیان ائمّه اطهار علیهم السلام

سلیمان بن صالح می گوید: روزی خدمت امام صادق علیه السلام بودم، که از فتنه های بنی عبّاس و مشکلاتی که از سوی آنها دامنگیر مردم شده بود سخن به میان آمد، عرض کردم: فدایت گردم، در چنین زمانی مردم به کجا پناه ببرند؟ فرمود: «الی الْکوفَةِ وَحَوالیها وَالی قُمْ وَنَواحیها، ثُمَّ قالَ: فی قُمْ شیعَتُنا وَمَوالینا؛ به کوفه و حوالی آن و قم و اطراف آن پناه ببرید. سپس فرمود: شیعیان و موالیان ما در قم هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35)

15. اهل قم یاران امام زمان(عج)

امام صادق علیه السلام خطاب به عفان بصری فرمود: «آیا می دانی چرا قم را قم نامیده اند؟ گفت: خدا و رسولش و شما بهتر می دانید. فرمود: «انَّما سُمّی قُمْ لِانَّ اهْلَهُ یجْتَمِعُونَ مَعَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ، وَیقُومُونَ مَعَهُ وَیسْتَقیمُونَ عَلَیهِ وَینْصُرُونَهُ؛ از آن جهت قم را قم نامیده اند که مردم آن بر گرد قائم آل محمّد صلوات الله علیه اجتماع نموده، و همراه او قیام می کنند، و در راه او پایداری می ورزند، و به یاریش بر می خیزند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 38)

16. اهل قم بندگان پیکارجوی خدا

یکی از راویان حدیث می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که این آیه شریفه قرائت شد: «فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیهِمْ عِبَاداً لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیارِ وَکانَ وَعْداً مَّفْعُولًا؛ هنگامى که نخستین وعده فرامى‏رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضد شما بر مى‏انگیزم( تا شما را سخت درهم کوبند، حتى براى به دست آوردن مجرمان) خانه‏ها را جستجو مى‏کنند، و این وعده‏اى است قطعى» سوره اسراء، آیه 5

سؤال کردم این افراد چه کسانی هستند؟ امام سه مرتبه فرمود: به خدا قسم آنها قمی ها هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 40)

17. اهل قم یاوران اهل بیت علیهم السلام

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ خُراسانَ اعْلامُنا، وَاهْلُ قُمْ انْصارُنا؛ مردم خراسان اعلام و نشانه های ما، و اهالی قم یاوران ما هستند». (بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 30)

18. اهل قم آمرزیده شده اند

امام صادق علیه السلام فرمود: «اهْلُ قُمْ مَغْفُورٌ لَهُمْ؛ غفران الهی برای اهل قم است». (بحارالانوار، ج 60 ، ص 218، ح 48)

19. تصریح بر نجیب بودن اهل قم

ابان بن عثمان می گوید: عمران بن عبدالله قمی وارد بر امام صادق علیه السلام شد. حضرت خطاب به او فرمود: «کیفَ انْتَ؟ وَکیفَ وُلْدُک؟ وَکیفَ اهْلُک؟ وَکیفَ بَنُو عَمّک؟ وَکیفَ اهْلُ بَیتِک؟ ثُمَّ حَدَّثَهُ مَلِیاً. فَلَمَّا خَرَجَ قیل لِابی عَبْداللَّهِ علیه السلام: مَنْ هذا؟ قالَ: نَجیبُ قُومِ النُّجَباءِ، ما نَصَبَ لَهُمْ جَبَّارٌ الّا قَصَمَهُ اللَّهُ؛ حالت چطور است؟ فرزندانت چطورند؟ عموزادگانت چطورند؟ اهل بیت تو چگونه اند؟ سپس برای مدّتی طولانی با او سخن گفت. هنگامی که عمران از خدمت امام مرخص شد، کسی پرسید: این آقا (که اینقدر مورد احترام شما قرار گرفت) چه کسی بود؟ فرمود: فرد نجیبی از قوم نجباء (مردم قم) بود. مردمی که هرگاه ستمگری قصد بدی نسبت به آنها کند، خداوند او را درهم می شکند». (بحارالانوار، ج 60، ص 211، ح 19)

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دو توصیه کوتاه از امام صادق علیه‌السلام
  • آیین دمام‌ زنی به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در بندرعباس
  • یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم
  • امام جعفر صادق(ع) بر اتحاد و وحدت امت اسلامی توصیه می‌کردند
  • گیلان در سوگ سالروز شهادت صادق آل عبا (ع)
  • گیلان در سوگ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
  • تیاگو موتا: آلونسو برای ماندن در لورکوزن دلایل خودش را داشت؛ آینده من فعلا مهم نیست
  • حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق(ع)
  • امام صادق(ع) مرجع امت اسلامی است
  • امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟